ایسیکهای مخفیانه مونرو
چند ماه پیش، به طور علنی افشا شد که یک سری دستگاه ایسیک برای استخراج مونرو به صورت مخفیانه توسعه داده شده است. منابع موثقی به من گفته اند که از اوایل سال ۲۰۱۷ این دستگاههای ایسیک شروع به کار کرده اند. این یعنی پیش از افشای حقیقت، این دستگاهها به مدت یک سال مونرو استخراج کرده اند. این کار به حدی سودآور بوده که تمایلات به سمت ساخت مخفیانه ایسیک برای ارزهای دیجیتال دیگر بالا گرفته است.
طبق برآوردها، ماینرهای ایسیک مونرو که به صورت مخفیانه فعالیت میکردند، بیش از ۵۰ درصد قدرت هش شبکه را تشکیل داده بودند، اما هیچکس متوجه نشده بود (یا نخواستند که متوجه شوند). در طی آن دوره به نوعی میتوان گفت که مونرو به یک شبکه متمرکز در دست گروهی کوچک از ماینرها تبدیل شده بوده و هر لحظه امکان حملات ۵۱ درصد وجود داشته است.
به نظر می رسد که هارد فورک مونرو توانسته این ایسیک ها را متزلزل کند. به اعتقاد من طراحان آن ایسیکها تلاشی برای انعطاف پذیری دستگاههای خود نکرده اند، اما حالا که مونرو برنامه تغییر دو ساله اثبات کار خود را ارائه کرده است، ممکن است دوباره شاهد فعالیت دستگاههای ایسیک ارتقا یافته به صورت مخفیانه باشیم. پاداش بلاک مونرو به حدی بالا است که هرکسی را برای ساخت دستگاه ایسیک وسوسه می کند.
حدس قوی من این است که شاهد دور دیگری از ساخت مخفیانه دستگاههای ایسیک باشیم و این ایسیکها به حدی باید انعطاف پذیر باشند تا از هاردفورکهای شش ماهه مونرو در امان بمانند.
ایسیکهای مخفیانه دیگر
ما شایعات زیادی از ایسیکهای مخفی دیگر شنیده ایم. مالکان این ایسیکهای مخفی، تمایل زیادی به صحبت درباره آنها ندارند. اما از مارس ۲۰۱۸، شایعاتی از ایسیک های مخفی مخصوصا برای Equihash و Ethash، و همچنین برای ارزهای دیجیتال کوچک به گوش میرسد.
من مطمئنم که قبل از اعلام رسمی شرکت بیت مین برای انتشار دستگاه ایسیک زیکش، سه گروه بزرگ، به طرز مخفیانه استخراج زیکش با دستگاههای ایسیک را آغاز کرده بودند.
ما فارمهای استخراجی را میشناسیم که حاضرند برای دسترسی انحصاری به نقشههای خاص ارزهای دیجیتال مدنظرشان، میلیونها دلار پول پرداخت کنند. حتی ارزهای دیجیتال رده پایین هم میتوانند برای سازندگان دستگاههای ایسیک مخفی انحصاری، میلیونها دلار سود به ارمغان آورند. به طورکلی یک صنعت غیررسمی زیرزمینی در بحث استخراج مخفیانه به وجود آمده است. این صنعت بسیار سودآور است و حتی زمانی که اتفاقات بزرگی برای جلوگیری از آن میافتد (مانند هاردفورک ورت کوین)، تلاش برای شروع دوباره این کار به موفقیتش میارزد.
با توجه به این نکات، اغراق نیست که بگوییم هر ارز دیجیتال مبتنی بر اثبات کار که پاداش بلاک سالانه آن بیش از ۲۰ میلیون دلار باشد، سال گذشته حداقل یک گروه ماینر مخفی با دستگاههای ایسیک داشته است.
بازی ایسیک به یک بازی پچیده تبدیل شده ، زیرا پای پول زیادی در میان است. حتی کوچکترین ارزهای دیجیتال هم می توانند دها میلیون دلار سوددهی داشته باشند که یک توجیه قوی برای تمام ریسکهای این کار است.
قرار گرفتن در معرض سازنده
تولیدکنندگانی مانند شرکت بیت مین که به صورت عمومی دستگاه ایسیک میفروشند، برای جلب رضایت مشتری مایل هستند که از برنامه توسعه دهندگان یک ارز دیجیتال آگاه شوند و از خطراتی مانند هاردفورک های مقابله کننده با ایسیک در امان باشند. به عنوان مثال، شرکت بیت مین برای عرضه دستگاه استخراج A3 (برای استخراج ارز دیجیتال سیاکوین ) به بازار، کمتر از ۱۰ میلیون دلار هزینه کرده بود. در کمتر از ۸ دقیقه پس از اعلام خبر عرضه این دستگاهها، شرکت بیت مین ۲۰ میلیون دلار فروش داشت. یعنی این شرکت فقط در چند دقیقه توانست دو برابر هزینه تولید و طراحی این دستگاه ها را کسب کند.
در این مورد بیت مین هیچ آسیبی نخواهد دید چون به سیا و توسعه دهندگان آن سود میدهد. بنابراین توسعه دهندگان اقدامی در خلاف جهت منافع این شرکت انجام نخواهند داد. این موضوع برای دستگاههای استخراج مونروهم صدق میکند. تا زمانی که مونرو از ارائه هاردفورک برای جلوگیری از ایسیکها خبر داد، بیت مین اشاره ای به این موضوع نکرده بود و به نظر میرسد فروش اولیه دستگاههای استخراج مونرو به حدی بوده که هزینهها و سود خالص شرکت بیت مین را تامین کند.
بازی استخراج به شدت به نفع تولید کنندگان است. آنها کنترل تولید و عرضه را در دست دارند و بیش از هر شخص دیگری از وضعیت فعلی این صنعت باخبر هستند. سودآوری یک ماینر به متغیر های زیادی بستگی دارد که سازنده بدون هیچ شفافیتی قادر به کنترل آنها است.
در مورد دستگاه استخراج دیکرید هالانگ (Halong) ، در سایت رسمی هالانگ اعلام شد که فروش این دستگاههای ۱۰ هزار دلاری به اتمام رسیده و هیچ اشاره ای به تعداد دستگاههای تولید شده نشده بود. پس از آن مشاهده شد که بیش از ۵۰ درصد پاداش استخراج، به یک آدرس خاص که مربوط به شرکت هالانگ است، منتقل میشود و این یعنی آنها از دستگاههای خودشان کسب سود میکردند. تحقیقات ما نشان میدهد که کل هزینه تولید این دستگاه ۱,۰۰۰ دلار است و این یعنی هر شخصی که ۱۰ هزار دلار برای خرید آن پرداخت کند، سود بزرگی برای ساخت ۹ دستگاه استخراج دیگر به این شرکت میرساند. فراتر از این، خریدار نمیداند چند تا از آنها فروخته شده تا بداند در هنگام فعالیت همه آنها، سختی شبکه به چه حدی خواهد رسید. سازنده میداند که آیا خریدار قادر به بازگشت سرمایه خود هست یا خیر اما خریدار هیچ اطلاعی از آن ندارد. خریدار به سازنده اعتماد کرده است.
اگر یک ارز دیجیتال مانند سیاکوین، پاداش بلاک ماهیانه ۱۰ میلیون دلاری داشته باشد و فرض کنیم دستگاههای ساخته شده بتوانند تا پاداش بلاک ۱۲۰ میلیون دلار دوام داشته باشند، شاید تصور کنید که یک شرکت فقط بتواند تا ۱۲۰ میلیون دلار از این دستگاهها سود کند، اما تولید کنندگان راه دیگری پیش رو دارند.
در جریان دستگاه استخراج A3 شرکت بیت مین، ابتدا یک دسته کوچک از این دستگاهها با زمان تحویل خیلی سریع (کمتر از ۱۰ روز) به عموم مردم فروخته شد. پس از مدتی کوتاه، یوتیوب پر شد از ویدئو های کسانی که این ماینرها را خریده بودند و روزانه ۸۰۰ دلار از آن کسب درآمد داشتند. این باعث ایجاد یک تب داغ برای خرید A3 شد و بیت مین دومین دوره فروش خود را با موفقیت چشمگیر به پایان برد.
دقیقا نمی دانیم که چه تعداد واحد A3 به فروش رسیده است اما مطمئنیم که فروش دستگاههای A3 برای شرکت بیت مین سودی به مراتب بیشتر از کل پاداش بلاک ممکن از طریق استخراج با A3 داشته است. این یعنی بیت مین بیش از ۱۰۰ میلیون دلار از فروش این دستگاهها کسب کرده درحالی که میدانسته برای خریداران، پاداش بلاک آنقدر زیاد نیست که همه بتوانند سرمایه خود را برگردانند. و این اولین بار نیست، آنها قبلا هم از این کارها کرده اند. ما آن را طغیان می نامیم، و این یکی دیگر از نمونه های نامطلوب خطرناک بین تولید کنندگان و مشتریان است.
تولید کنندگان دستگاههای استخراج ارز دیجیتال، ماشین های چاپ پول را به فروش میرسانند. یک شرکت تنها وقتی دستگاههای چاپ پول را به فروش میرساند که بداند با فروش آنها سود بیشتری نسبت به استفاده از آنها میبرد. خریدار باید اینکه چرا سازنده به جای استفاده از این دستگاهها، آنها را به فروش میرساند را درک کند.
برای اینکه یک تولید کننده به جای استفاده از یک دستگاه چاپ پول، آن را به فروش برساند، چند دلیل عمده وجود دارد. اولین دلیل سرمایه است – تولید، یک فرآیند پرهزینه و زمانبر است. اگر تولید کننده پول کافی برای ساخت واحدهای تولید شده خود نداشته باشد، پس واحدهای آماده را میفروشد و از پول آن برای تولیدات جدید استفاده میکند. داستان این است که اغلب اوقات، تولید کنندگان سود آینده خود را برای کسب سود امروز میفروشند، که در دنیا اقتصاد این یک اصل رایج است.
یکی دیگر از دلایلی که سازنده به جای استفاده از دستگاهها آن را به فروش میرساند، هزینه برق برای فعالیت آنها است. ممکن است هزینه برق تولید کننده بالا باشد اما فرد دیگری برق ارزان این کار را داشته و حاضر به پرداخت پول برای خرید دستگاه باشد. با این حال، اکثر تولید کنندگان برق خوبی را در اختیار دارند و به جز در مواردی خاص مانند داشتن برق رایگان، تولیدکنندگان در این زمینه تواناتر هستند.
و در نهایت، ممکن است دلایل دیگری برای کسب سود سریع به جای سرمایه گذار بلند مدت از جانب تولیدکننده وجود داشته باشد. به عنوان مثال عدم اطمینان از آینده ارزهای دیجیتال یا کم بودن عمر بازدهی دستگاههای استخراج (حداکثر دو سال) دو مورد از این دلایل هستند.
چابکی سازنده
در دنیای توسعه تراشه های سنتی، از کلید خوردن کارتا ارائه یک تراشه، حدود دو سال زمان صرف میشود. در مورد دستگاههای استخراج سیا و دیکرید که ما ساختیم، از زمان کلید زدن پروژه تا ارائه محصول حدود ۱۳ ماه زمان صرف کردیم. اما اگر مجبور بودیم دوباره همان کار را انجام دهیم، ۹ ماهه تمامش میکردیم.
بخش بزرگی از وقت روی مسیرگزینی (full-custom routing) روی تراشه صرف میشود. یک فرآیند توسعه بسیار سریع تر به نام مکان و مسیر (place-and-route) نیز قابل انجام است که حدود سه ماه از زمان مورد نیاز برای توسعه تراشه کم میکند، اما در این فرایند، تراشه هایی تولید شده ۲ تا ۵ برابر کند تر از روش مسیرگزینی هستند. مطمئننا اگر ما از روش مکان و مسیر استفاده میکردیم، میتوانستیم زمان ارائه محصول را به ۶ ماه کاهش دهیم.
بر اساس مشاهدات ما، شرکت بیت مین برای ساخت دستگاههای A3، حدود ۵ ماه وقت صرف کرده و شرکت هالانگ برای مدل B52 ماینرهای خود ۹ ماه وقت صرف کرده بود. باتوجه به عملکرد نسبتا پایین این دستگاهها، حدس ما این است که این شرکتها از روش مکان و مسیر برای ساخت تراشه استفاده کرده اند.
این زمانبندیها برای ساخت یک تراشه از ابتداست. حالا اگر هدف دور زدن یک هاردفورک باشد، همان زمانهم بسیار کوتاه تر خواهد بود. اگر نیاز به بهبود یک تراشه باشد، کلید های میانبر زیادی برای کاهش زمان توسعه وجود دارد. برای تغییر طراحی یک تراشه همیشه زمان کمتری نسبت به شروع آن از ابتدا نیاز است. یک تیم خوب میتواند در کمتر از ۲ هفته طراحی یک تراشه را برای دور زدن هاردفورک تغییر دهد و پس از آن در کمتر از ۴۰ روز با کار ساخت تراشههای بهبود یافته تمام میشود. یک هفته هم زمان برای بسته بندی تراشه ها مورد نیاز است و پس از مونتاژ توسط تولید کننده، همه چیز برای شروع استخراج فراهم میگردد.
اگر تمام شرایط و اصول برقرار باشد، در کمتر از ۷۰ روز امکان تطابق با هاردفورک و شروع دور جدید استخراج وجود خواهد داشت. بیت مین نهایتا برای تطابق یک تراشه با هاردفورک ۵ ماه زمان صرف میکند. شرکتهای دیگر هم که قدرت بیت مین را ندارند، حدود یک الی سه ماه زمان بیشتری برای کار میگذارند.
صرفهجویی به مقیاس
در حال حاضر بعضی از مردم وضعیت صرفه جویی با مقیاس را به خوبی درک نمیکنند. هرچه پول بیشتری صرف می کنید، تاثیر هر دلار بیشتر میشود. این اثر در سطوح مختلف مقیاس حفظ میگردد.
ساده ترین راه برای صرفه به مقیاس، افزایش حجم سفارشات است. به عنوان مثال برای سفارش ۱۰۰ هزار قطعه گرمابر (heatsink) برای شما یک قیمت خاص تعیین میشود اما اگر ۱ میلیون گرمابر سفارش دهید، قیمت بهتری در انتظاراتان خواهد بود. همانطور که سفارشات افزایش مییابند، هزینه نسبی شما کاهش پیدا میکند. این اثر تقریبا برای تمام قطعات سخت افزاری وجود دارد.
در برخی مواقع برای تولیدکننده خرید تمام ظرفیت منطقی است. بخش عظیمی از هزینه تولید به تجهیزات مربوط میشود. تجهیزاتی که ۵۰ درصد مواقع بدون استفاده هستند، نسبت به آنهایی که ۱۰۰ درصد فعال هستند، از نظر هزینه مکمل، دو برابر به صرفه تر هستند. همانطور که سفارشات افزایش مییابند، می توان از تجهیزات کنار گذاشته خود آرام آرام بهره برد و هزینههای کلی را کاهش داد.
همین موضوع برای سازنده تجهیزات هم صدق میکند. اگر مقیاس تولید شما به حدی برسد که به طور مداوم در حال سفارش تجهیزات باشید، سازنده تجهیزات هم مجبور است برای انجام سفارشات شما از ۱۰۰ درصد تجهیزاتش استفاده کند و به همین ترتیب تجهیزات به صورت سریع و ارزان به دست شما میرسد.
و این فقط یک آغاز است. در هر قدم، هر ارائه دهنده، سازنده و… معمولا ۳۰ درصد کالاهای مورد نیاز خود را به صورت حاشیه ای خریداری میکند. اگر پول کافی موجود باشد، میتوان حاشیه ها را حذف کرده و به سود بالاتری دست یافت.
یک سخت افزار برای تولید گامهای زیادی را طی میکند. فرایندی به شکل تهیه مواد خام مانند آهن و روغن، پالایش این مواد و سپس تبدیل آنها به قطعات پایه برای تولید محصولات اصلی در انتظار تمام قطعات است . برای ساخت این قطعات پایه بیش از ۶ ماه زمان نیاز است و البته تامین کنندگان معمولا تعداد زیادی از آن ها را در انبار نگهداری میکنند تا بتوانند با دریافت هزینه بیشتر، زمان تحویل را کاهش دهند. در هر گام واسطهها و ناکارآمدیهای زیادی وجود دارد. اگر محصول خاصی با حجم و مقیاس مناسب برای هماهنگ سازی با زنجیره تامین داشته باشید، میتوانید هزینههای خود را کاهش دهید و به سطح بالایی از مقیاس صرفه جویی برسید.
برای درک بهتر به این ارقام توجه کنید. با صرف ۱۰ برابر پول، حدود ۳۰ درصد در هزینههای نسبی صرفه جویی میشود. به عبارت دیگر، اگر فردی ۱۰۰ میلیون دلار در ساخت واحدهای استخراج هزینه کند، هر واحد برای او حدود ۵۰۰ دلار هزینه میبرد. حالا اگر این فرد ۱ میلیارد دلار هزینه کند، این هزینه به ۳۵۰ دلار کاهش مییابد و اگر ۱۰ میلیارد دلار هزینه شود، قیمت هر واحد به ۲۴۵ دلار کاهش مییابد. با صرف هزینه، هم تولیدات بیشتر میشود و هم هزینههای کلی کمتر میشوند و این یعنی سود بیشتر.
بازی کثیف
وقتی ما شرکت اوبلیسک و ساخت ماینرها را شروع کردیم، منابع متعددی به ما درباره بازی کثیف شرکت بیت مین هشدار میدادند که اگر در چین اقدام به ساخت کنیم، شکست خواهیم خورد.
با توجه به همین موضوع، این مسئله را با تمام شرکای خود مطرح کردیم و به صورت محرمانه با یک شرکت آمریکایی که در چین امکانات داشت، وارد همکاری شدیم. به دلیل هزینههای تولید بسیار پایین در چین نسبت به آمریکا، این همکاری برای ما خیلی فوقالعاده بود.
ما هر چیزی که به برند ما یعنی اوبلیسک مرتبط بود را اعم از اطلاعات داخلی و خارجی سایت، مخفی کردیم و بسیار مراقب بودیم.
در حالی که ما برای همکاری با شرکتهای بیشتری آماده میشدیم، یک شب تولید کننده به دفتر ما آمد و با کمی هشدار و توضیح به ما گفت که نمی تواند با شرکت ما کار کند. درست همانطور که دوستانمان هشدار داده بودند، تولید در چین شکست خورد و این برگشت برای ما ۲ میلیون دلار هزینه داشت.تولید کننده و با هشدار یا معقولانه توضیح داد که آنها نمی توانند برای ما تولید کنند.
ما هیچ مدرکی مبنی بر دخالت بیت مین در این ماجرا نداریم. با شرکتهای دیگر هم در این مورد صحبت کردیم و برای آنها هم چنین اتفاقی رخ داده بود و البته آنها هم مدرکی دال بر دخالت بیت مین نداشتند. برای قراردادن این قسمت از پست دچار تردید بودم چون واقعا به جز چندین هشدار مدرک دیگری در اختیار ندارم.
به طور کلی در این صنعت بازی کثیف بیت مین با همهی رقبای خود ثابت شده است.
فارم های استخراج
مزارع یا فارم های استخراج شاید یکی از معدود مناطقی باشند که تولید کنندگان در آن تسلط ندارند. برق خوب در سراسر جهان توزیع شده است. از سوی دیگر، شرکت های بزرگ نمیتوانند سیستمی با هزینه برق کمتر از تمام دنیا ایجاد کنند. همچنین، ارزان ترین برق ها و دیتا سنترهای سراسر جهان توسط گروههای کوچکی کنترل میشوند که شخصا بیشترین برق یا هش ریت را در اختیار ندارند.
طبق تحقیقات من، یک فارم حرفه ای متوسط تقریبا بین ۴ تا ۶ سنت برای هر کیلووات ساعت برق میپردازد و ۳ الی ۶ سنت هم صرف مدیریت و تعمیر و نگهداری می کند. برای یک فارم متوسط رو به بالا حدودا برای هر کیلووات در ماه، ۵۰ دلار هزینه میشود. با افزایش راهکارها و رشد این صنعت، انتظار می رود این میزان در سال ۲۰۱۹ و ۲۰۲۰ به ۳۵ دلار برای هر کیلووات در ماه برسد. بر اساس تحقیقات ما، کسانی که برای هرکیلووات در ماه بیش از ۸۰ دلار بپردازند، شکست خواهند خورد، مگر اینکه در سال آینده قیمت ارزهای دیجیتال به شدت افزایش یابد.
بر اساس مشاهدات، به نظر میرسد که ۲۰ درصد از ماینرها هزینه ای کمتر از ۳۵ دلار برای هر کیلوات در ماه پرداخت میکنند و ۵ درصد از آنها هزینه ی برقی کمتر از ۲۰ دلار دارند. بر اساس براوردهای انجام شده، اگر قیمت بیت کوین به طور قابل ملاحظه ای کاهش یابد، این نوع فارم ها میتوانند به فعالیت خود ادامه دهند و کسانی که بیش از ۵۰ دلار برای هر کیلووات بر ماه پرداخت میکنند، مجبور به خاموش کردن دستگاههای خود خواهند شد.
میتوان گفت که بیت مین در فارم های خود از برق ۳۰ دلار برای هر کیلووات در ماه استفاده میکند. به این ترتیب، آنها در استخراج برق و امکانات بسیار خوبی در اختیار دارند اما در رده های بالای کسب سود از آن قرار ندارند.
ادامه در قسمت سوم
منبع: