فناوری بلاک چین صرفا ابزاری است که مشکلات را برطرف میکند؛ اما نمیتواند هدف کل پروژه باشد. در سال ۲۰۱۷، هنگامی که تمام مسائل پیرامون و مرتبط به ارز های دیجیتال و بلاک چین تازه و جذاب بودند، به نظر میرسید که هر روز شاهد پروژه یا ایده انقلابی جدیدی بودیم. سیستم امور مالی غیرمتمرکز یا همان دیفای، سیستم رصد و پیگیری غیرمتمرکز تورنت و سیستم غیرمتمرکز ثبت اسناد، از این دست پروژهها بودند و همه چیز حول مفهوم غیرمتمرکزسازی میچرخید. اما در کنار معدود پروژههای معتبری که تا امروز نیز به خوبی کار میکنند، ما شاهد پروژه های شکست خورده در صنعت رمز ارزها نیز بودیم؛ پروژههایی که تنها یک ایده بودند و عملی کردن این ایده، یا بسیار رویایی و دور از دسترس بود، یا ایدهای بود که نیازی به بلاک چین برای حل مشکل نداشت.
در ادامه به بررسی چند مورد از این پروژههای شکست خورده میپردازیم و دلایل شکست آنها را تحلیل میکنیم. با ما همراه باشید!
پروژه های شکست خورده در صنعت رمز ارزها
استفاده بیش از حد از اصطلاحات”شفاف”، “توزیعشده” و “مبتنی بر بلاک چین” سریعا به یک موضوع رایج و کماهمیت تبدیل شدند. هرچه به اوج قیمت بیت کوین در اواخر سال ۲۰۱۷ نزدیک شدیم، اسامی پروژههای جدید بیمعناتر شدند؛ پروژههایی نظیر سیستم پرداخت بر بستر اتریوم برای کارگران صنعت کشتارگاهی، پلتفرم غیرمتمرکز بر بستر بلاک چین پرورش اسبهای کوچک، سرویس بانکی شخصی همتا به همتا برای افراد نابینا و غیره.
شاید از خودتان بپرسید چه افرادی به این پروژهها نیاز خواهند داشت؛ در بسیاری از موارد باید گفت که هیچکس! از زمان پیدایش فناوری بلاک چین تاکنون، از بین چندین هزار رمز ارز عرضه شده، تقریبا ۳۰ ارز دیجیتال در حال حاضر سودمند بودهاند.
بدین ترتیب، صرافیهای ارز های دیجیتال بسیار زیادی که بر روی موج محبوبیت بلاک چین عرضه شده بودند، در حال منحل شدن هستند؛ زیرا دیگر چیزی برای انجام معاملات ندارند. این شرایط را به وضوح میتوان در پلتفرمهای نقد و بررسی مختلف مشاهده کرد که در آنها، صدها پروژه تعطیل شدهاند و خشم کاربران را برانگیختهاند.
۱. شبکه متن باز تلگرام یا TON
در اواخر سال ۲۰۱۷ و اوایل سال ۲۰۱۸، ابتدا گزارشهایی منتشر شد که تلگرام در حال برنامهریزی برای عرضه پلتفرم بلاک چین و ارز دیجیتال خود است.
قرار بر این بود که کوینهای TON به اسم گرام (Gram) بر بستر شبکه TON باشد و بلاک چین تان هسته اصلی این پلتفرم را تشکیل دهد. در وایت پیپر این پروژه، توسعهدهندگان این کوین را به عنوان رمز ارز استاندارد بالقوهای معرفی کرده بودند که میتوانستیم به عنوان تبادلات مالی روزانه از آن استفاده کنیم.
این موضوع مطرح شده بود که اگرچه بیت کوین به عنوان طلای دیجیتال و اتریوم به عنوان پلتفرمی برای فروش عمومی سایر توکنها در نظر گرفته میشود، اما ارز دیجیتال جدید TON برای پول و سیستمهای پرداخت سنتی نظیر ویزا و مستر کارت مناسب است. طبق وایت پیپر این پروژه، سایر ارزهای دیجیتال فاقد کیفیت مورد نیاز برای جذب عموم مصرف کنندگان است؛ اما تلگرام با توجه به تخصص خود در زمینه ذخیرهسازی اطلاعات رمزگذاری شده و توزیعشده، داشتن تجربه در ایجاد رابط کاربری کاربرپسند و تعداد کاربران بسیار زیاد، قادر خواهد بود سیستمی را برای مصارف و کاربردهای گسترده و عمومی پیادهسازی کند.
اگرچه تلگرام در بخشی از ادعاهای خود درست میگفت، اما به نظر میرسد تمام این موارد مشابه با کمپین روابط عمومی بود؛ چرا تلگرام به جای ایجاد شرکتی با تجربه در صنعت خدمات مالی، باید چنین سیستم مالی را پیادهسازی کند؟ تلگرام چگونه میتوانست در این ارز دیجیتال جدید نسبت به سایر کریپتوکارنسیها و محصولات دیگر تمایز ایجاد کند؟ چگونه میتوانست بهتر از سیستمهای مالی سنتی پیادهسازی شده توسط شرکتهای متمرکز بزرگ باشد؟
به این سوالات پاسخی داده نشد. البته ICO تلگرام که در سال ۲۰۱۸ برگزار شد، به موفقیت بسیار بزرگی دست یافت؛ این شرکت توانست طی دو دوره فروش خصوصی توکن، ۱.۷ میلیارد دلار سرمایه جذب کند و این موضوع بسیار نویدبخش بود.
اما پایان کار به خوبی پیش نرفت؛ در تاریخ ۱۲ می ۲۰۲۰، پاول دورف (Pavel Durov) اعلام کرد که تلگرام پس از مبارزه حقوقی بلندمدت با کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC)، به صورت رسمی این پروژه را تعطیل خواهد کرد. قطعا تلگرام منابع حقوقی و قانونی ضروری برای پیادهسازی و اجرای چنین ایده بلندپروازانهای را نداشت. به احتمال زیاد دشواریهای فنی و رقابت تنگاتنگ و سخت موجود در بازار نیز در این موضوع نقش داشتند.
این مورد یادآور کل جریان صنعت کریپتوها در سال ۲۰۱۸ است. شرکتی که درگیر پروژهای میشود که هنوز برای آن آماده نیست و موضع شفافی در خصوص محصول خود ندارد، نتیجهای جز شکست نخواهد داشت.
۲. پتچینز (PetChains)
پتچینز به عنوان سیستم مدیریت اطلاعات جهانی و پلتفرم معاملاتی بازار حیوانات خانگی معرفی شد. طبق بیانیه PetChains، این سیستم به کاربران امکان میداد که اطلاعات حیواناتی که در خانهها و موسسات نگهداری از آنها زندگی میکنند را نگهداری کنند. هدف این پروژه ایجاد جامعهای از صاحبان، متخصصان، افراد حرفهای، موسسات، ارائهدهندگان خدمات و داوطلبان کمک به حیوانات خانگی بود. این سیستم در نظر داشت تا با استفاده از بلاک چین توسعه یابد. قرار بود جذب سرمایه اولیه از طریق ICO انجام شود.
اما سوال اصلی این بود که آیا جهان ما واقعا به پلتفرم اطلاعات و معاملات بر بستر بلاک چین برای بازار حیوانات خانگی نیاز دارد یا خیر. به نظر میرسد که متمرکزسازی بیش از حد در این زمینه مشکلی نداشته باشد. فروشگاههای حیوانات خانگی معمولا توسط مشتریان و پس از تحلیل اعتبار برند مورد نظر و دسترسی آنلاین انتخاب میشوند.
بعضی از مشکلاتی که مشتریان در این بازار ممکن است با آن مواجه شوند، شامل اطلاعات اشتباه و غیر قابل اعتماد درباره سلامت حیوان یا صاحب قبلی آن است. البته این مسائل مشکلات فنی نیستند؛ بلکه مشکل حقوقی هستند، که بعید است با استفاده از فناوری بلاک چین برطرف شود.
به علاوه، از آنجایی که قوانین سلامت و رفاه حیوانات در کشورهای مختلف فرق میکند، ایجاد یک پلتفرم بینالمللی مشترک در این زمینه، یک اقدام چالشبرانگیز قانونی و حقوقی است و به نظر نمیرسد که برای استارتآپ فناوری کوچک مناسب باشد.
تیم پروژه پتچینز شامل اسامی آشنایی نبود که تجربه حضور در پروژههای مهمی داشته باشند. همچنین با اطمینان نمیتوان گفت که افراد این تیم واقعی باشند و بعدا معلوم شد که بعضی از مشاوران این پروژه از عکسهای جعلی برای معرفی خود استفاده کردهاند.
علیرغم اقدامات و تلاشهای بازاریابی، این پروژه نتوانست سرمایه زیادی جذب کند. در حال حاضر، وبسایت رسمی این پروژه فعالیتی ندارد و حسابهای شبکههای اجتماعی آن نیز بیش از یک سال است که بهروزرسانی نشدهاند. لینک مرتبط با وایت پیپر این پروژه، اکنون شامل متنی است که دلایل شکست در صنعت ارز های دیجیتال را توضیح میدهد.
۳. ویکی توکن (Wiki token)
یکی دیگر از پروژه های شکست خورده صنعت کریپتو با ایده بیربط و بدون در نظر گرفتن جوانب مختلف است.
ویکی توکن (WIKI) یک توکن بر بستر اتریوم و مطابق با استاندارد ERC20 بود که به منظور استفاده به عنوان ابزاری پرداخت در دانشگاه کریپتو طراحی شده بود. این پروژه که پیرامون پروژه بیت کوین ویکی ایجاد شده بود، به عنوان یک سیستم آموزشی بدون سانسور، غیرمتمرکز و کاملا مستقل توصیف شده بود.
قرار بر این بود که دروس و دورههای یادگیری دانشگاه کریپتو توسط اعضای جامعه این پروژه ایجاد شود. به منظور نوشتن مقالات و ایجاد دورههای آموزشی، این اعضا باید توکنهای WIKI را دریافت میکردند. هدف این بود که این توکنها در صرافیهای مختلف ارزهای دیجیتال فهرست شود و در سایر دورههای دانشگاه کریپتو قابل خرج کردن باشد.
این پروژه از ابتدا نیز منطقی به نظر نمیرسید؛ اول از همه، چه دانش مخفیای در صنعت ارزهای دیجیتال وجود دارد که باید با استفاده از سیستمهای پرداخت مبتنی بر توکن ارائه شود؟ این پروژه چگونه میتوانست با سایز محتواهای رایگان رقابت کند؟
از نظر تئوری، ایجاد پلتفرمی بر بستر بلاک چین و مشابه با کورسرا (Coursera) امکانپذیر است. دانشگاه کریپتو همانند کورسرا میتوانست به پلتفرمی تبدیل شود که خالقان و مصرفکنندگان محصولات آموزشی را به سمت خود جذب کند. اما مشکلاتی به وجود آمد.
ارزش محصول آموزشی معمولا بر اساس اعتبار ایجادکننده و سازنده آن است. اکثر دورههای آموزشی Coursera شامل برنامههای آموزشی دانشگاهها است که توسط موسسات و سازمانهای شناختهشده و بسیار معتبر ایجاد شدهاند. این دورهها شامل تعامل با معلمان و اساتیدی است که از افراد حرفهای و شناختهشده آموزش هستند. پس از پایان هر دوره، دانشجویان معمولا گواهینامهای دریافت میکنند که توسط شرکتها و موسسات آموزشی شناختهشده و معتبر است. تمام این عوامل ارزش دوره آموزشی مورد نظر را افزایش میدهند و افراد به دلیل وجود این ویژگیها به پرداخت هزینه تمایل پیدا میکنند.
از طرف دیگر، ویکی توکن نمیتوانست هیچ کدام از موارد فوق را ارائه دهد؛ زیرا هیچ گونه همکاری با موسسات آموزشی یا اساتید معروف وجود نداشت. به علاوه، افراد حرفهای حوزه آموزش در این پروژه حضور نداشتند تا محتوای آموزشی ارزشمندی ایجاد کنند. پس این پروژه چه مزیت و برتری نسبت به ویدئوهای یوتیوب یا سایر مقالات رایگان در اینترنت داشت؟!
نکتهای که در خصوص این پروژه شاهد آن بودیم، صرفا شمایل فنی از یک ایده تجاری نامفهوم بود. تیم این پروژه که مفهوم جامع یا محصول خاصی در اختیار نداشتند، به پیادهسازی ایده خود با استفاده از فناوری مُد روز کشیده شدند؛ نتیجه کار نیز یک لایه فنی سطحی بدون محتوا بود که هیچ گونه علاقه یا جذابیتی خارج از عرصه بلاک چین به آن وجود نداشت.
در ماه اکتبر ۲۰۲۰، وبسایت این پروژه دیگر در دسترس نبود و حسابهای شبکههای اجتماعی آن نیز چندین سال است که بهروزرسانی نشدهاند.
نتیجهگیری
پروژههایی که در این مقاله معرفی شدند، در واقع چیزی به جز پیادهسازی و اجرای فنی ارائه ندادند. این پروژهها که سوار بر موج محبوبیت بلاک چین به صورت سراسیمهای عرضه شدند، فاقد بازار یا مخاطب بودند و نتوانستند ارزش و محتوای معناداری به مشتریان بالقوه خود ارائه دهند.
یکی از قوانین مهم و کلیدی بازاریابی این است که به جای محصول ارائهشده توسط خودتان، چیزی را بفروشید که مشکلی را برطرف کند. توسعهدهندگان محصولات باید همواره اول به نیازهای مصرفکنندگان فکر کنند. در غیر این صورت، در معرض این خطر قرار خواهند گرفت که به سرنوشت پروژه های شکست خورده حوزه ارزهای دیجیتال دچار شوند و محصولاتی ایجاد کنند که هیچ گونه ارزش ذاتی نداشته باشند.
منبع: